قلب ِ اروند
امروز از خواب که بیدار شدم دپرس بودم و خلاصه به قول خودمون قند خونم پایین بود. نمازم را خواندم و یک سر رفتم گلزار شهدا. عصرهای مسجد هم که این روزها پاتوق است دیگر. رفتم زیر کولر نشستم و چند صفحه تصادفی از قرآن را خواندم. و بعد هم برادر پناهیان شروع کردند به سخنرانی. برداشت امروزم این بود: _ خدا در زندگی واقعی دنیا برای ما امکان خطا کردن گذاشته است ولی خودش ما را به خطا نمی اندازد. _امکان خطا داریم برای اینکه امتحان شویم و امتحان می شویم تا به رشد و شکوفایی برسیم. _اگر خییییلی بچه ی خوبی بشویم خدا یَََََک زمینه های گناه ای برامون ایجاد می کنه!_برای امتحان_
همین تقریبا.کلا جلسات این ماه موضوعش درک قواعد حیات است.
نماز اول و افطار تمام شد و رفتم طبقه پایین تا کمی قرآن بخوانم. همان که در را باز کردم و داخل رفتم خانم ای داشت با موبایل حرف می زد و میگفت :ما افطار خورده ایم و آمدیم پایین نافله خواندیم و حالا داریم می آییم بیرون. این را که گفت... خیییلی غبطه خوردم...مدت هاست در آرزوی نافله خواندنم...ولی هنوز ...
موضوع مطلب : چهارشنبه 89/5/27 :: 12:25 صبح :: نویسنده : قلب اروند
درباره وبلاگ منوی اصلی مطالب اخیر پیوندها
عاشق آسمونی ((( لــبــخــنــد قـــلـــم ((( آخرالزمان و منتظران ظهور بر و بچه های ارزشی کشکول صفحات انتظار در فراق گل نرگس Scientist for all seasons موعود پرواز نیلوفرعاشق طلبه میلیونر حلف الالف...پنج تا بچه قلدر بی معرفت فتوبلاگ قلب اروند(فتوبلاگ خودم) وبلاگ اطلاع رسانی آقای امجد فتوبلاگ قلب اروند(فتوبلاگ دیگر خودم) |
||